لزوم توجه به سواد آماري

همه روزه شاهد انتشار آمار و ارقام اقتصادي مختلف در رسانه‌هاي آنلاين و چاپي كشور هستيم كه به واقع بازتاب‌دهنده واقعيت‌هاي موجود در حوزه‌هاي كشاورزي، آموزش، صنعت...
بازرگاني، خدمات و فرهنگ است. هر چند خروجي‌هاي نتايج آماري تهيه و توليد شده توسط نهادهاي متولي آمار به صورت مستمر در اختيار رسانه‌ها قرار مي‌گيرد ولي چنانچه رسانه‌ها از قابليت و سوادآماري كافي و وافي در تبيين و روشن ساختن مسائل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي برخوردار نباشند يا اينكه صرفا بر انتشارمحض شاخص‌ها و نماگرهاي عددي براي خوانندگان خود تكيه كنند در نتيجه پوشش اخبار دربرگيرنده اطلاعات آماري در چنبره بي‌توجهي و بي‌اعتنايي عموم مردم و حتي تحليلگران و پژوهشگران گرفتار خواهد ماند كه متعاقب آن پذيرش و اعتماد عمومي به آمارها با چالش جدي مواجه مي‌شود. به طوري كه چنانچه دستگاه‌هاي توليد‌كننده آمار بخواهند اعداد و ارقام رسمي مورد نياز كشور را به طور قابل فهم‌تر و ملموس‌تر از طريق كانال‌هاي رايج و مرسوم رسانه‌اي در در دسترس مردم قرار دهند تنها از رهگذر رمزگشايي معاني پنهان مانده در وراي آمارها و حصول سواد آماري و افزايش مهارت، تجربه و دانش آماري توسط خبرنگاران و روزنامه‌نگاران اين امكان ميسر خواهد شد. چند سالي است استفاده متناوب از واژه‌هايي مانند سونامي آماري، افت ناگهاني، افزايش نجومي، قيمت و هزينه گزاف، ركود بي‌سابقه، كاهش يا افزايش سرسام‌آور، موج فزاينده پديده‌هاي نو‌اجتماعي، آمار فاحش و خيره‌كننده، ركوردزني‌ها در سپهر رسانه‌اي كشور بر عناوين برخي از گزارش‌هاي خبري سايه افكنده است به طوري كه غالب تيترها و متون خبري حاوي اخبار و بررسي‌هاي اقتصادي براي خوانندگان مطبوعات و رسانه‌ها با گزاره‌هاي خبري اقناعي و تحريكي- تهييجي آميخته شده است به گونه‌اي كه با پرداختن به استدلال‌هاي آماري كلي و حتي ارايه و انتشار آمار‌هاي چندگانه و موازي توسط تعدادي از دستگاه‌هاي توليد‌كننده آمار و اطلاعات (با وجود مرجعيت مركز آمار در تهيه، توليد و انتشار آمارهاي رسمي) ضربه‌اي مخرب بر پيكره نظام آمار و برنامه‌ريزي كشور وارد كرده است. در اين ميان به نظر مي‌رسد تشديد و استمرار روند به‌كارگيري رسانه‌ها از آرايه‌هاي ادبي نظير مجاز، مبالغه، اغراق، تشبيه و استعاره در اخبار آماري براي ترغيب و كشاندن مخاطبان خود به خواندن مطالب خبري ممكن است به چندپارگي ادراكات عمومي و ايجاد تصورات غلط جمعي جامعه نسبت به صحت آمارها دامن زده است. اين در حالي است كه زبان رسانه در شيوه انتقال اخبار اقتصادي به مخاطبانش از طريق نشانگرها و نماگرهاي منتخب با به‌كارگيري استدلال‌هاي استقرايي و قياسي از نتايج آماري انجام مي‌پذيرد كه تنها با عينك تحليلي- تفسيري و متوسل شدن به سواد آماري و رسانه‌اي بالا و اجتناب از تعميم‌هاي ذهني قابل شناسايي است. در مقابل زبان آمار شامل مشاهده، درك و ارتباط دادن ميان داده‌ها و متغيرهاي مختلف از طريق نمايش اعداد، جداول و نمودارهاست. از اين رو با توجه به گفتمان آماري مسلط در كشور مفهوم سواد رسانه‌اي- آماري به شيوه‌هاي شناسايي تبعات منفي انتشار آمارهاي نادرست در رسانه‌هاي جمعي و رسانه‌هاي ديجيتال از طريق ظرفيت‌سازي رسانه‌اي براي درك ويژگي‌هاي خاص مطالب آماري در رسانه‌ها، واكاوي‌ها و ارزيابي دقيق متون خبري، همچنين كسب آگاهي بيشتر در خصوص آثار و پيامدهاي انتشار آمار و اطلاعات ناكافي و ناقص توسط رسانه‌ها و همچنين تغيير رويه‌هاي خبري و الگوهاي انعكاس آمارهاي منتشره كمك شاياني خواهد كرد.
شايد بتوان گفت در برخي موارد رسانه‌هاي جمعي كشور اخبار اقتصادي و تحليلي خود را با تركيبي ازآمار‌هاي منفي ياآمار‌هاي بيش از حد مثبت و خوش‌بينانه بدون موشكافي عميق ارايه مي‌دهند كه به نظر مي‌رسد اكثر اوقات ارايه آمارهاي رسمي در رسانه‌ها با جهت‌گيري خنثي در دسترس افكار عمومي قرار داده مي‌شود و در مقابل برخي رسانه‌ها با انتشار پررنگ يا كمرنگ ابعاد مثبت و منفي رويدادها عمل مي‌كنند و حتي آمارهاي شگفت‌آور و محير‌العقولي از مسائل اجتماعي- اقتصادي و تصوير‌سازي‌هاي سوگيرانه مبتني بر سياه‌نمايي يا سفيد‌نمايي افراطي يا اغراق‌آميز همراه با دست يازيدن به آمار در پيش‌بيني و دورسنجي وضعيت آينده بدون مطالعه دقيق آمارها نظام برنامه‌ريزي و جريان قاطبه افكار عمومي را در پذيرفتن واقعيت‌هاي در حال وقوع دچار تشويش و سردرگمي كرده است كه با پديد آمدن اين خطاي فاحش، باور عمومي و جمعي به آمارهاي رسمي و اعداد و رقم‌ها با نگاه ترديدآميز به آمارها در حوزه عمومي و تخصصي مواجه مي‌شود. همچنين در يك نظام آماري كارآمد لازم است ضمن بهنگام بودن، شفافيت و در دسترس بودن نتايج آماري از قابليت و پتانسيل‌هاي رسانه‌اي لازم در ارايه آمارها بهره جست تا از انگاره‌سازي‌هاي آماري مات و كدر از شرايط كشور اجتناب شود. به اين منظور تحليل‌هاي قابل اتكا و استناد رسانه‌ها مي‌تواند نياز‌ها و مطالبات كاربران، برنامه‌ريزان، محققان و حتي افكار عمومي را برطرف سازد. در حقيقت استاندارد‌سازي و نهادينه كردن زبان آماري مشترك ميان توليد‌كنندگان آمار و رسانه‌هاي خبري و همسان‌سازي زبان رسانه‌اي در به‌كار‌گيري قواعد و دستورالعمل‌هاي مشخص در حوزه آمارهاي اقتصادي از ضرورياتي است كه با پياده‌سازي نظام آماري مدرن مانند كشورهاي توسعه يافته دنيا به آن جامه عمل پوشانده خواهد شد.
در عين حال با توجه به حركت نظام آماري كشور به سمت مدرن و پيشرفته شدن پرهيز رسانه‌ها از در پيش گرفتن موضع رسانه‌اي اغواگرانه در انعكاس آمارها در پيشبرد و استقرار پلتفرم آماري متمركز و يكپارچه ميان تمامي سازمان‌ها موثر واقع خواهد شد. در كنار اين مساله كار بزرگ ديگر در تحقق نظام آماري پيشرو در كشور در اين برهه زماني افزايش سواد رسانه‌اي وآماري به عنوان دو بال يك پرنده از جمله درك انواع محصولات و توليدات آماري و تفكيك و شناسايي كاربردهاي آنها ازهم و افزايش امكان بهره‌برداري موثرتر كاربران و جامعه از آمارهاي ارايه شده در رسانه‌ها و ارتقاي بينش وآگاهي آماري در جريان اصلي رسانه‌اي ضروري به نظر مي‌رسد تا اينكه فرآيند كليشه‌سازي عددي رسانه‌ها از آمارها به صورت هميشه از فضاي نظام رسانه‌اي كشور رخت ببندد.